وداع غم آلود و شادی آلوده!
|
|
تو چه میدانی که در زمستان و در شب سرد اروندمدتها تا سینه درون آب باقی ماندن و به آهستگی نفس کشیدن یعنی چه؟
و تو چه میدانی که سیلی امواج اروند را خوردن و دم نزدن یعنی چه؟
و تو چه میدانی که حبس نفس برای ساعتها درون سینه یخ زده از سرمای آب بهمن ماه اروند یعنی چه؟
امشب باز هم بغض راه گلویم را بسته است
اما نه بغضی مدام
من بغضم را با دوستانم تقسیم کردم و نفسی راحت کشیدم
اما تو زمانی که نوک تیز میله تله خورشیدی به پهلویت فرو رفت
برای اینکه عملیات لو نرود
گل و لای اروند را درون حلقت فرو کردی و ذکر یا زهرا را با گلویی بغض کرده از گل و لای درون قلبت زمزمه میکردی
باری گل و لای اروند بغض تو بود .
خوشا آن بغض
اما اینک بی تو و بدون تو اما با یاد تو بغضی گلویم را میفشرد که هزاران بار سنگینتر از بغض گل و لای اروند است
|
|
چهارشنبه 91 شهریور 29 |
نظر
|
|
|