شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

سراج 1

+ جاي کابل ها روي کمرم مي سوخت، داشتم فکر مي کردم « عيب نداره. بالاخره بر مي گردي،ميري اصفهان، مي ري حاج حسين رو مي بيني، سرت رو مي گيره لاي دستش، توي چشم هات نگاه مي کنه مي خنده، همه ي اين غصه ها يادت مي ره » در را باز کردند،هلش دادند تو، خورد زمين ؛زود بلند شد،حتي برنگشت عراقي ها رانگاه کند،صاف اومد پيش من نشست. زانوهايش را گرفت توي بغلش،زد زير گريه. گفتم:« مگه دفعه اولته که کتک مي خوري؟»
سراج 1
گفت: « بزن و بکوبشونو که ديدي» گفتم «خب ؟» گفت: « حاج حسين شهيد شده.»
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله اسفند ماه
vertical_align_top